نگاهي به نقاشي هاي بابك اطميناني (تکامل فرم و اندیشه)
مكان: موزه امام علی
زمان: ۱ تا ۳۱ تیرماه ۱۳۸۶
محمد رضا نوروزيان
تجربيات عيني و ذهني اي كه بابک اطمینانی طي ساليان طولاني در كشورهاي مختلف غربي داشته است از یک سو و از طرف دیگر علاقه شخصی ویا اشتغال ذهنی او به مسائل فیزیک کیهانی زمينه بسيار مناسبي براي بيان تفكرات و به بيان صحيح تر دريافتهاي او از مرز تلاقي ويا فصل مشترك ماده و دنياي غير مادي، كه بي شك ريشه در عرفان شرقي دارد، را فراهم نموده است.
با عنايت به نقاشی های گذشته اين هنرمند و نيز تحقيقات و تفکرات او در زمينه مسائل ذکر شده، كوشش همه جانبه اي بمنظور دست يابي به قالبي مناسب براي بيان اين منظر غريب و خارق از عادت در دوره هاي تجربي گوناگون او به روشني قابل مشاهده است.
و اما آثار ارائه شده در این موزه، که در بر گیرنده دوره ای از کارهای چندین ساله – با توجه به قدیمی ترین تابلو که تاریخ ۱۳۷۳ را برخود دارد – این هنرمند است، بي شك شهادتي است بر به ثمر رسيدن اين كوششها و دست يابي به شكلي مناسب در گذر تجربيات بي وقفه او در ساليان گذشته. و شايد از همينرو در چنین موزه ای بطور کامل ویا دست کم به صورت نمونه ای کامل به نمایش در آمده اند.
تابلو هاي اين نمايشگاه، كه با عناوين مجموعه آفرينش، مجموعه در جستجوی حیات، مجموعه بیکران، اسارت، اعماق، و … نامگذاري گرديده اند، در نگرشي عمومي به تصوير كشيدن سوژه اي واحد از زوايا و جهات مختلف مینماید. تصويري از مكاشفه هنرمندي رها شده از بند هاي، شايد آزار دهنده، مكاتب مختلف كه احتمالأ مبارزه اي طولاني را در راه اين رهائي با قلم و بوم ويا بهتر با خودش داشته است. ويا شايد خود، جوهر اين مكاشفه است كه چنين قالب هاي تنگي را بر نتافته و خود را بي مهابا و با شدت هرچه تمام بر آنها تحميل نموده است. از همينرو با درنگي در مقابل هر يك از تابلو های آفرینش و با اندكي تامل شاهد اين تحميل، كه بصورت فرار انفجار گونه اي به گوشه هاي كادر است، خواهيم بود. و اما تاملي بيشتر و درنگي چند باره ما را در كائنات خلق شده از طريق اين آفرينش هاي بغايت زيبا حيرت زده رها كرده و چنان در خلسه ناشي از اين غرقه شدن فرو ميرويم كه از زمان و گذشت آن و به يكباره از محيط مادي اطرافمان فارغ ميشويم. و اين حيرت از آنروست كه با وجود حركت رنگها، كه با دقت و وسواس فوق العاده و روح شيدائي انتخاب و در جاي خود بي قرارانه قرار گرفته اند، بطرف گوشه هاي تابلو، بطور شگفت انگيزي ناظر از خود بيخود شده را بسمت مركز تابلو فرو مي بلعد. و از اينجا سفري سرشار از نور و زيبائي بر بالهاي مكاشفه خالق اين آفرينش ها آغاز ميشود. سفري كه احتمالأ هنرمند بارها و بارها در خيال خود داشته است كه اينچنين ساحرانه بر روي بوم بازسازي شده است.
واما رنگها، همانگونه كه پيشتر اشاره رفت، با عنايت به زاويه و جهت نگاه، كه احتمالأ ميتواند بازتاب حالات مختلف هنرمند در اين مكاشفات باشد ، گاه بشدت تغیير ميكند؛ از رنگهاي تيره و سرد، كه با لايه هاي طلائي تمام جنبه هاي مغموم و -به كلام رياضي – منفي آن با ظرافت زدوده شده، تا رنگهاي بغايت زيبا و گرمي از جنس انفجارهاي خورشيدي.
با ورود به سالن بعدی، یعنی محل نمایش مجموعه در جستجوی حیات و مجموعه بیکران و سایر آثاری که قبلاً ذکر گردید، ناگهان با دنیای دیگری از این هنرمند مواجه می شویم که به یکباره خود را از رنگ نیز رها نموده، ظاهراً از مرزی که در ابتدای مطلب گفته شد نیز عبور کرده، و به تمامی ما را در برابر کائنات لایتناهی رها نموده است. و آنچه که به ویژه این آثار را از کارهای دوره قبلی او یعنی مجموعه آفرینش متمایز می نماید زدودن تمام آثار حضور خود بر تابلو هاست. در واقع هیچ ردی از هنرمند در این آثار قابل مشاهده نیست و مخاطب را بدون واسطه در برابر این دنیای بی نهایت زیبا و در عین حال وهم آلود قرار می دهد.
و در نهايت آنچه كه اين تابلوها را به آثاري ارزشمند و ماندني و خالقشان را در مقام هنرمندي صاحب سبك و متفكر تثبيت ميكند در تضادي بسيار ساده و اما بشدت حيرت انگيز نهفته است: اين ذرات مادي بهم تنيده ي روي تابلو هاست كه ساحرانه ما را بسمت دنياي غيرمادي كشيده و در مرز مشترك ماده و دنياي غير مادي شگفت زده رها ميكند. و اینکه ما را هم در نظاره این رقص کهکشانی با خود شریک می نماید.